خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

جوجه های من!

 

 

دیروز چون بعد از چند روز نمی خواستم ساعت ۸ دانشکده باشم وقتی با ساعت بیولوژیکیم ۷ بیدار شدم٬ برا زمین و زمان شکلک درآوردم و با خوشحالی تمام دوبار خوابیدم تا ۹. ولی امروز وقتی ساعت گوشیم ساعت ۷ شروع به ونگ ونگ کرد به زمین و زمان نفرین فرستادم و بیدار شدم و همینجور که با تعجب تو خیابونا٬ ملت رو نگاه می کردم که اونا واسه چی اینقدر زود بیدار شدن٬ پا شدم اومدم دانشکده آخه با دو تا جوجه قرار داشتم که بریم آزمایشگاه. اینا یه طرح تحقیقاتی فنقل دارن که اگه تا حالا یک هفته مث بچه آدم می اومدن تموم شده بود ولی همچنان از اول ترم تا حالا هفته ای یه بار قرار می ذاریم که بعدش کنسل میشه. هیچی اومدم اینجا و خانوما تشریف نیاوردن و ۹:۳۰ اس دادن که ما نمی تونیم الان بیایم کلاس داریم!  من : 

دیگه موندم دانشکده گرچه کارهای مفید!! دیگری انجام دادم و الانم ساعت ۲ باید برم واسه کار خودم آزمایشگاه.  

پی نوشت: داشتم این آهنگ علی اصحابی رو گوش می کردم که به طور تصادفی شد آهنگ گوشیم!

نظرات 6 + ارسال نظر
فرهاد پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 23:56 http://www.semicolon.blogsky.com

آهنگ گوشی یا پیشواز؟!
خب این هفته به جا یه بار دوبار قرار بذارین شاید اومدن

راه حلو حال میکنی؟

نه٬ ست از رینگینگ تون! رو اشتباهی زدم و شد آهنگ گوشی ولی عوضش کردم امروز یلی ضایع بود آخه
کلا راه حلت محشر بود

حسین جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 18:34

همونی که قبلا گفتم خدا هیچ دختری را بی جوجو.....
و قص علی هذا

آخه این چه قیاس مع الفارقیه که می فرمایید من دخترم جوجه ها هم دخترن. در ضمن اون جوجه های من خودشون جوجوهای کسای دگری هستن!

یک پیر جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 23:51 http://arshadane.persianblog.ir

سلامن علیکم بر شما...
یاالله نامحرم نباشه...
خواهرم شما جوجو هارو 1 صبح تا شب بکاری یا اینکه گوشی رو بدی دست استاد دیگه جرات نمیکنن یک سونبه (به زبان کره ای یعنی ارشد ) رو جایی بکارن...والله اگر ما جرات داشتیم..تازه ما ارشد نداشتیم از ارشدای رشته های دیگه حساب میبردیم

بههههههههههههههه سلاااااااااااااااااااااام مهتاب جون خوش اومدی گلم. خبر می دادی گاوی گوسفندی جلوی قدومت می کشتیم بابا
این راهکارها رو اجرا کردمو وضعم اینه! فک کن!

یک پیر شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 14:59 http://arshadane.persianblog.ir

فدا مدایی داری خانوم خوجله...
مرسی عزیزم نه حیوونای بیچاره چه گناه کردن ...دیروز تو چشمای یکی از همین گاو سانان مبارک زل زدم دلم گرفت ... نه درست اجرا نکردیا ... ببین با استاد به صورت گاز انبری بهشون حمله کنید حله به ججججون خودم

فدای تو. این استاد من و همچنین سایر اساتید موجود در دانشکده ما فقط یکسری خاص از دانشجویان یک رشته خاص رو خیلی دوست دارن و خر ما نزد آنها به هیچ من نیست! می دونی!

یک پیر شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 17:36 http://arshadane.persianblog.ir

همه جا همینه ..تازه دانشگاه ما نبودی که ببینی استادا چه سرو دستی برای پسر ها میشکوندن
ما نیز با کمال پر رویی سر کلاس اعلام می کردیم که حالا که حرف شما برو داره حرف مارو به کرسی بنشانید

آره واقعا ما هم در خفا!!! حال اون دانشجوهای مذکور رو می گیریم و می زنیم تو سرشون! گرچه آخرشم حق با اوناست و ما اشتباهی هستیم

صحرا شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 22:39

خب
فک کنم وقتشه حالشونو بگیری اساااسی

تازه نیستی ببینی حاشونوم می پرسم هر روز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد